نیا باران زمین جای قشنگی نیست
من از جنس زمینم خوب میدانم
که دریا جد تو در یک تبانی ماهی بیچاره را در دام ماهیگیر می راند
من از جنس زمینم خوب میدانم
که گل در عقد زنبور است
یک طرف سودای بلبل یک طرف بال و پر پروانه را هم دوست می دارد
من از جنس زمینم خوب میدانم
که ای باران پشیمان می شوی از آمدن "برگرد"!
در ناودان ها گیر خواهی کرد
پس آنگه آرزوی خورشید خواهی داشت
من از جنس زمینم خوب میدانم
که این جا جمعه بازار است
و دیدم عشق را در بسته های زرد کوچک نسیه می دادند
در این جا قدر مردم را به زر اندازه می گیرند
در این جا شعر حافظ را به فال کولیان در به در اندازه می گیرند
نیا باران...
نیا باران...
نظرات شما عزیزان: